☻ ریاضی نوشت ☻

هم اکنون یک عدد جونور به نام کرم درون داره وول میخوره که برم یکیو اذیت کنم 

نمیدونم چرا ولی مثه اینکه از عوارض امتحان ریاضیه 

خیلی دارم سعی میکنم الان خودمو نرمال نشون بدم ...هه هه هه

رفتم سر جلسه.... صندلیمو پیدا نمیکردم به معاونه میگم شماره صندلیه قبل و بعد من هس ولی صندلی خودم نیس

میگه ههههههه عاره برو فلان کلاس ...جا نبود اینجا...اونجا گذاشتیمش!!!(خب چرا میخندی حالا؟؟؟)

رفتم فلان کلاس

دیدم هیشکدوم از بچه های اونجارو نمیشناسم ...فک میکردم تجربین ولی انسانی بودن

ولی نوبر بودنااااا

مکالماتشون به من بیشتر استرس میداد 

این میگف وای من دوشنبه و سه شنبه عروسی بودم چارشنبه م رفتیم مهمونی پنجشنبه م خونه بودم هیچی نخوندم فقد جمعه یکم از ظهر به بعدش خوندم!من مطمئنم که شهریورم تجدید میشم!!!

اون یکی میگف نه من معلم گرفتم از اول تابستون تا حالا...ینی کل سالو هیییچی ریاضی نفهمیدم تازه تو این یکی دوماه دارم میفهمم چی بوده ریاضی!!!!

+خدایا شکرت که یه عدد پارسای خرخون به من عطا کردی وگرنه میزدم لهش میکردم 

+خب....به قول شعری از برادر :: انقده خسته م که میخوام 10 روز بخوابم...سمیکالن دش دش دو تا اسلش  ;--//